کوثردل
امروز رازی رو براتون فاش میکنم که فقط یک نفر ازاون خبرداشت اون هم خدا بود ولی امان از اون وقتی که آدمی کاسه ی دلش پر بشه وزمین وزمان رو بخواد به هم بدوزه
راستش من هم توی این وادی کاسه ی دلم لبریز شده و دیگه طاقتم سر اومده یعنی نمیتونم همشو یه تنه تو دلم بریزمو صدام در نیاد . وقتی پیش اونم واقعا صدام در نمیادو میشم مصداق صم بکم عمی فهم لا یعقلون دیگه بسمه راستش هق هقهای شبونه ی من واسه اون جزیی از زندگیم شده وباهاش دارم خوش میگذرونم . روزی نیست که یادش نکنمو به یادش آواز نخونم *گر میسر نیست بر من کام او /عشق بازی میکنم بانام او*راستش حالا که باغ وسیع محبت رو فهمیدم یعنی چه وخدای متعال این موحبت بزرگ رو به من هدیه کرد حاضر نیستم حتی یه لحظه هم به زندگی بدون عشق ومحبت برگردم . خیالی نیست واستون مینویسم آخه از قدیم گفتن عاشق رسواست منم سفره ی دلمو واسه شما باز کردم خیالی نیست آقا جون خیالی نیست .....
تقریبا دو سالی میشه که اسیر شدم البته قبلش هم اسیر بودم ولی اسیر نفسم والان هم اسیر دلم شدم به قول یکی از پیر غلامای اهل معنا آدمی ذاتا عبده بلآ خره بایداسیر باشه اسیر خدا نشداسیر خلق خدا میشه. خوش بحال امیر المومنین علیه السلام که اسیر خدا بودو تو مناجاتش صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک میگفت . امیدوارم خدای متعال ماروهم اهل معنا کنه و عشقش رو به قلب هممون سراریز کنه.